زینب جلالیان، تنها زن زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد در ایران دوران محکومیت خود را بدون رعایت اصل تفکیک جرائم در زندان یزد سپری میکند. این زندانی سیاسی علیرغم شرایط نامناسب جسمی ناشی از بیماری های چشمی، کلیوی و گوارشی، کماکان از رسیدگی مکفی و مداوم پزشکی محروم مانده است.
May 22, 2025
جزئیاتی از شرایط و وضعیت کنونی زینب جلالیان در زندان یزد
زینب جلالیان، تنها زن زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد در ایران دوران محکومیت خود را بدون رعایت اصل تفکیک جرائم در زندان یزد سپری میکند. این زندانی سیاسی علیرغم شرایط نامناسب جسمی ناشی از بیماری های چشمی، کلیوی و گوارشی، کماکان از رسیدگی مکفی و مداوم پزشکی محروم مانده است.
May 13, 2025
مهدی یراحی، هنرمند مردمی، از فاطمه سپهری حمایت کرد.
فاطمه سپهری، زندانی سیاسی در پی شرایط نامساعد جسمی از زندان وکیلآباد مشهد به بیمارستان شریعتی این شهر منتقل شد.
علی سپهری، برادر فاطمه سپهری اعلام کرد که خواهرش روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه، به بیمارستان شریعتی منتقل شده است. به گفته او، این انتقال در پی تپش شدید قلب، درد قفسه سینه و افت فشار خون خانم سپهری صورت گرفته است.
آقای سپهری همچنین افزود: فاطمه سپهری چندی پیش نیز به دستور بهداری زندان بیمارستان منتقل شده بود. او نهایت یک روز بعد پس از انجام آزمایش اکوکاردیوگرافی قلب به زندان بازگرداننده شد.
فاطمه سپهری در اسفندماه سال گذشته، در یک پرونده مشترک با برادرش محمدحسین سپهری توسط شعبه پنج دادگاه انقلاب مشهد به حبس محکوم شد. خانم سپهری و برادرش هر کدام به سه سال و ۹ ماه حبس محکوم شدند.
خانم سپهری مجددا در یک پرونده مشترک با برادرش محمدحسین در شعبه پنج دادگاه انقلاب مشهد محاکمه شد. سپس اسفندماه سال گذشته، حکم آنها صادر و هر یک به سه سال و ۹ ماه حبس محکوم شدند.
این پرونده به نامهای مربوط است که این دو زندانی سیاسی در تاریخ ۶ دیماه ۱۴۰۳ از زندان وکیلآباد مشهد منتشر کرده بودند.
در خردادماه ۱۴۰۳، فاطمه سپهری در پرونده مشترکی دیگر با برادرانش محمدحسین و حسین سپهری، به ۱۸ سال و شش ماه حبس محکوم شد.
پیش از این، در بهمن ۱۴۰۱، دادگاه کیفری مشهد فاطمه سپهری را به اتهامات نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به یک سال حبس تعزیری و پرداخت ۲۰ میلیون تومان جزای نقدی محکوم کرده بود.
فاطمه سپهری در پروندهای دیگر به اتهام همکاری با دول متخاصم به ۱۰ سال حبس محکوم شد. او بابت اجتماع و تبانی نیز به پنج سال زندان محکوم شد. از بابت توهین به رهبری دو سال و بابت تبلیغ علیه نظام یک سال حبس گرفت. این احکام در دادگاه تجدیدنظر تأیید شد. بر اساس ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، ۱۰ سال از این احکام قابل اجراست.
خانم سپهری یکی از امضاکنندگان نامه درخواست استعفای آیتالله علی خامنهای است. او به همین دلیل در مرحله بدوی توسط شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم در تجدیدنظر به سه سال و شش ماه کاهش یافت. سپس اوایل سال ۱۳۹۹ به مدت پنج سال و به صورت مشروط تعلیق از زندان آزاد شد.
May 12, 2025
زنان کارمند دولت همچنان از حق عائله مندی محروم هستند
بر اساس قانون فعلی مدیریت خدمات کشوری، #زنان کارمند دولت با وجود اشتغال رسمی و حتی تأمین هزینههای خانواده، از دریافت حق عائلهمندی محروم هستند؛ تبعیضی جنسیتی که ناقض عدالت شغلی و حقوق برابر است. با وجود اینکه زنان ۴۵٪ کارمندان دولت را تشکیل میدهند، تنها به دلیل جنسیت، از حقوق مالی قانونی محروم ماندهاند و این نابرابری ساختاری همچنان ادامه دارد.
May 6, 2025
قزوین، ۷۲٪ زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی، بیمه ندارند
سرپرست اداره کل بهزیستی استان قزوین اعلام کرد که ۷۲٪ از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش این سازمان در این استان، فاقد بیمه هستند. به گفته زهرا غلامرضایی، از میان ۴ هزار و ۳۲۷ زن سرپرست خانوار، تنها هزار و ۲۱۳ نفر بیمهی تامین اجتماعی دارند. او بیمه را عاملی مهم در پیشگیری از بیماریهای مزمن، کاهش نرخ مرگومیر و بهبود کیفیت زندگی این زنان عنوان کرد.
May 4, 2025
بیوگرافی زنان تأثیر گذار در تاریخ ایران- نورالهدی منگنه (بخش ۲)
او نمیدانست آینه قدی و جار بلور و انگشتر برلیان و لباس بلند سفید ابریشمی برای او است. تا زمانی که او را به عقد آن مرد درآوردند نمیدانست که قرار است چه اتفاقی برایش بیفتد. داماد، «غلامحسین خان»، «معاونالممالک نراقی» مردی ثروتمند بود، اما هم پیر بود و هم زن و چهار فرزند داشت و داماد هم داشت. به گفته نورالهدی، دستهایش رعشه داشت و توانایی گرفتن یک استکان چایی را در دست نداشت. در کنار این، اعتیاد به افیون و الکل هم داشت.
به گفته او، پدر و مادرش غافلگیر شدند، اما کاری نمیشد کرد و وصلت اتفاق افتاده بود. او سعی کرد که در شب زفاف جلوی رخ دادن زفاف را بگیرد و این اتفاق افتاد.
اما نورالهدی زنی با درایت بود و از همان روز اول نگذاشت که کسی باعث آزار او شود و با همه به مهربانی رفتار میکرد؛ اما باید فکری برای آینده میکرد. پس شروع به فروختن مقداری از جهیزیه کرد و آیینههای قدی و مبلهای مرواریددوزی را فروخت و باغ پدریش را در خیابان ایران خرید و بعد آن را فروخت و با سه هزار تومان، چند قطعه زمین در دولاب خرید و باقی را باغچهای دو هزار متری با اطاقهای تو در تو و گلخانه بزرگ و حمام در خیابان شاهپور خرید. خانهای که بعدها، یکی از محلهای جمع شدن اعضای انجمن نسوان وطنخواه شد.
این ازدواج بعد از پنج سال بدون فرزند، به طلاق منجر شد، اما نورالهدی که حال زنی جوان و پخته بود، به جنبش زنان پیوست و با دعوت «محترم اسکندری»، از بنیانگذاران جمعیت نسوان وطنخواه شد که یکی از مترقیترین گروههای زنان بود.
نورالهدی منگنه در شمهای از خاطراتش نوشته است: «جمعیت نسوان وطنخواه، از بانوان ترقیخواه در سال ۱۳۰۱ شمسی تشکیل گردیده بود. جمعی از بانوان کمر همت بسته بودیم برای بنیانگذاری ترقیات، آزادی، پیشرفت و تعلیمات و بهطور کلی برای بهبود عالم زنان قد علم کرده بودیم. هیاتمدیره آن ۱۰نفر از بانوان منتخب جمعیت بودند که رییس جمعیت مزبور با انتخاب اعضای محترم، خانم اسکندری و اینجانب در هیات، منشی اول انتخاب شده بودند.»
یکی از کارهای اصلی او انتشار روزنامهای در انجمن نسوان وطنخواه بود. او در سمت منشی اول همچنین ماموریت یافت تا کار مهم تشکیل کلاسهای اکابر برای زنان را انجام دهد.
با اینکه زنانی که انجمن نسوان وطنخواه را تاسیس کرده بودند همه از طبقه مرفه بودند، اما باز هم آنقدر دارایی نداشتند تا بتوانند هزینه این کار را بدهند. این بار هم این خانم منگنه بود که راهی برای این کار پیدا کرد. او پیشنهاد داد تا یک نمایش برگذار کنند و در این نمایش پول را جمع کنند. در آن زمان دیدن تئاتر برای زنان ممنوع بود. اما نورالهدی منگنه پیشنهاد کرد تا مراسم شبیه عروسی برگذار کنند. نوشتن سیصد کارت را خودش انجام داد و از خانم طریان کمک گرفت تا نمایش «آدم و حوا» را به صحنه ببرند. نمایش در شب ۲۷رمضان۱۳۴۲، برابر با ۱۳۰۲ شمسی به صحنه رفت. مهمانها همه زن بودند، اما در میانه پرده اول از نظمیه به خانه ریختند و مجلس را برهم زدند. گویا برخی از واعظان گفته بودند که این مجلس را برای این گرفتند که زنان را به کشف حجاب تشویق کنند.
این ماجرا اما با دستگیری او و برخی از اعضای انجمن و خسارتهایی که به خانهاش زدند تمام نشد و کار به جایی رسید که خانم منگنه مجبور به اجاره خانه دیگری شد؛ اما آزارها ادامه داشت. بااینهمه، خانم منگنه و سایر اعضای انجمن نسوان وطنخواه، کار اکابر را ادامه دادند. البته آنها یکی دو سال بعد همین نمایش را با کارگردانی «خانم لالا» در پارک اتابک به صحنه برد. آنها همچنین در کوچه «وستاهل» در خیابان امیریه خانهای اجاره کردند و سینما برای زنان راهانداختند کردند.
اما این کار پایان کار نورالهدی و زنان همراهش نبود. آنها در کمترین زمان برنامههای دیگری را برای زنان آغاز کردند. یکی از کارهای آنها، ماجرای آتشزدن نسخههای «مکر زنان» در میدان توپخانه بود.
نورالهدی بعد از سال ۱۳۰۴ برای تکمیل تحصیلات به بیروت رفت و در دانشگاه بیروت در رشته روانشناسی کودک تحصیل کرد. در بازگشت به ایران، بار دیگر همراه انجمن نسوان وطنخواه شد. در این میان خانم اسکندری فوت کرده بود و «مستوره افشار» به ریاست این انجمن رسیده بود. این دوره، فعالیتهای انجمن بیشتر متمرکز روی توانمندسازی زنان بودند. در کنار این، درباره بعضی از موارد، مخالفتهایی با برخی از تبعیضها علیه زنان بود. یکی از آنها مخالفت با کروک درشکههای مسافربری بود. طبق قانون، زمانی که زنی ولو با محارم خود سوار درشکه بود، باید سایبان چرمی درشکه انداخته میشد تا امکان دیدن زن از بیرون درشکه وجود نداشته باشد. اعتراض جمعیت به کنترل بیشتر زنان و سخت شدن استفاده از فضای عمومی برای زنان بود.
تربیت زنان و لزوم آموزش، یکی دیگر از فعالیتهای انجمن نسوان وطنخواه بود که اتفاقا توسط نورالهدی دنبال میشد.
از کارهای دیگر این انجمن میتوان به برگزاری کنگره نسوان شرق یا «شرق قادینی» اشاره کرد که در سال ۱۳۱۱ برگزار شد و خانم منگنه یکی از برگزارکنندگان آن بود.
نورالهدی همچنین مجلهای به اسم «بیبی» را تاسیس و منتشر کرد. او نهفقط در مجله نسوان وطنخواه بلکه در بسیاری از روزنامههای زمان خود در مورد حقوق زنان و برخورداری آنها از سواد مینوشت.
او همچنین در کنار این، کتابها و مقالات زیادی درباره آموزشوپرورش و زنان نوشته است که ازجمله آن میتوان به «رهآموز خانواده»، «آداب معاشرت» و کتاب درسی «تدبیر منزل» اشاره کرد. همچنین در سالهای میانسالی، کتاب اشعارش را منتشر کرد. براساس پژوهشهایی درباره او، اشعارش گرایشهای چپ داشت.
یکی از اشعار او چنین است:
«برهنه ناخوش و بیمار سخت است
گرسنه زیر سنگین بار سخت است
نگاه لرزونت با پای مجروح
دویدن روی تیغ و خار سخت است»
یکی دیگر از اشعار او نیز چنین است:
«دادند دو بازوی توانا چو تو را
شو یار و نگهدار به بی برگ و نوا
گیتی چو تو را طبیب رنجوران کرد
می باش بخوی خوش به هر درد دوا»
او در سالهای بعد از بازگشت از بیروت در مدرسه درس میداد و کتابهای درسی را هم مینوشت. درباره زمان و چگونگی مرگ نورالهدی منگنه خبری در دست نیست، اما او زنی بود که همیشه برای حقوق مساوی زنان جنگید و تاریخ موفق به پاک کردن نام او نشد.
May 1, 2025
بیوگرافی زنان تأثیر گذار در تاریخ ایران- نورالهدی منگنه (بخش ۱ )
«از زمان کودکی عشق و شوق زیادی به خدمات اجتماعی و ترقیات عالم زنان داشتم و همیشه و همهوقت درباره ترتیب خانواده و تهیه نسل برومندی فکر میکردم. همواره فکر میکردم باید اقدامی برای تنویر افکار زنان و خانوادهها نمود. بنابراین در تشکیل جمعیتی از بانوان ترقیخواه بهنام جمعیت نسوان وطنخواه کوشش کرده و از بدو تاسیس، عضو هیاتمدیره فعال آن مجمع بودم.»
اینها اولین بخش از خاطرات مربوط به حضور «نورالهدی منگنه» در جنبش زنان است، یکی از زنانی که در شکلگیری انجمن «نسوان وطنخواه» تلاش زیادی کرد و همیشه در این انجمن نقش مهمی داشت، اما در سایه زنان دیگری که در این انجمن و انجمنهایی از این دست بودند، کمتر شنیده شد. نورالهدی منگنه زنی اما بود که همیشه در جنبش زنان فعال بود و حتی لحظهای هم از همراهی با جنبش زنان دست برنداشت.
نورالهدی منگنه متولد ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای که هم اهل دیوان و هم اهل علم و فرهنگ بودند به دنیا آمد. پدرش «میرزا علی مشیر دفتر»، از دبیران دربار بود و مادرش، « رخساره مهرالدوله»، از زنان اهل دانش و پیشروی زمان خودش بود.
نورالهدی در خاطراتش در کتاب «شمهای از زندگی من» که میتوان آن را بهعنوان یکی از مهمترین کتابهای جنبش زنان دانست، درباره خانواده خود نوشته است: «خانواده ما اهل دانش و هنر و پدر و مادرم دارای فکر روشن بودند. بنابراین مادر و پدرم فرق بین تحصیلات برای دختر و پسر نگذاشته و ما بچهها از چهار-پنج سالگی نزد معلمین خوب تحصیل میکردیم.»
نام خانواده او از پدربزرگش آمده بود. «میرزا محمد حسین»، معروف به «آقا میرزا محمد حسین منگنه»، سررشته دار کل قاجار که چون کار مهر و منگنه دفتر کل زیر نظر او بود، منگنه نام گرفتند. پدرش میرزا علی هم مانند پدر، وارد کار اداری شده بود و در دیوان اعلی و محاسب کل خزانه نظام در نطنز، جوشقان، اسدآباد و کنگاور بود و ظاهرا در مشروطه دوم، وارد مجلس شورای ملی شد.
او برای تفریح عکاسی میکرد و برای تربیت فرزندانش معلم خارجی استخدام میکرد و به همین دلیل هم، او سواد خواندن و نوشتن داشت و همچنین زبان فرانسه و عربی و انگلیسی را آموخته و به ریاضی مسلط بود و خط بسیار خوشی داشت و در کتابش، نمونههایی از خط نویسیهای کودکیاش را منتشر کرده است.
او از دوران کودکی معلم موسیقی داشت و پیانو نواختن را بلد بود. همچنین در رشته ساز، از شاگردان «حسینقلی شهنازی» تارزن بود. لباسهایش را هم به خیاطهای فرنگی سفارش میداد.
خودش با بیان اینکه در زمانهای پسرها نقش مهمتری در خانواده داشتند و دخترها محکوم به خانهنشینی بودند، او نهفقط درس میخواند، که پدرش او را به جاهای تفریحی هم میبرد: «خوب به یاد دارم که زمستانی بود، من بین چهار-پنج ساله بودم، نمیدانم از کدام کشور بساط سیرک به طهران آورده بودند. پدرم که قصد رفتن به سیرک را داشتند و برادرم و مرا درصورتیکه گیسم را زیر کلاه پنهان کرده و پالتوی پسرانه بر تنم بود، در کنار خود نشاند و به سیرک برد.»
باوجود اینکه او بهترین معلمهای فارسی و خط و ریاضی را داشت، پانزدهساله بود که او را به عقد مردی در آوردند که پنجاه ساله بود. خودش درباره این ازدواج نوشته: «یک وقت دیدم صحبت سر عروسی من است و در خانه ما سرور و شادی فوقالعاده جریان دارد. از اینهمه مسرت و گفتوگوها نه خوشحال و نه نگران شده بودم. به همهچیز بیاعتنا نگاه میکردم. »
Blog Archive بایگانی وبلاگ
-
▼
2025
(111)
- Dec 2025 (4)
- Nov 2025 (13)
- Oct 2025 (11)
- Sep 2025 (16)
- Aug 2025 (4)
- Jul 2025 (6)
- Jun 2025 (5)
- May 2025 (6)
- Apr 2025 (9)
- Mar 2025 (10)
- Feb 2025 (10)
- Jan 2025 (17)
-
►
2024
(133)
- Dec 2024 (13)
- Nov 2024 (24)
- Oct 2024 (18)
- Sep 2024 (16)
- Aug 2024 (16)
- Jul 2024 (13)
- Jun 2024 (22)
- May 2024 (11)
-
►
2023
(20)
- Dec 2023 (2)
- Nov 2023 (5)
- Oct 2023 (2)
- May 2023 (1)
- Apr 2023 (1)
- Mar 2023 (1)
- Jan 2023 (8)





