«حكم اعدام شريفه محمدى قطعى شد.» با اين جمله وكيل زندانى سياسى و فعال كارگرى، شريفه محمدى، بار ديگر موضوع «اعدام» به تيتر يك بسيارى از رسانه ها تبديل شد.
نسیم خاکسپار داستان نويس، شاعر و پژوهشگر به همين مناسبت دست به قلم شده و شعرى سروده و در اختيار زمانه براى انتشار قرار داده است. خاكسار دريك سخنرانى گفته است: «توضيح هر شعرى از خود شعر عقب تر است. توضيح شعر با حذف نيروى خيال كه يك پايه مهم در شعر است وجهان معنايذيرى را در آن سيال مى كند، در واقع خودش را به دستاويزهايي مى آويزد كه در ذهن وزبان ما ثابت مانده و سنت شدهاند.» پس بدون هيج توضيح بيشترى از او بخوانيم:
كاهى يك جمله كوتاه شعر بلندى است عليه بيداد:
"شريفه محمدى را اعدام نكنيد"
لايهى زيرين اين شعر با زبانى روشن مى گويد:
شريفه را به خاطر دفاعش از حقوق زنان و كارگران به اعدام محكوم كرده اند
مى گوید قاضى القضات حكومت مرگ
براى مشروعيت بخشيدن به سيماى بيدادكاه نظامى كه به آن خدمت مى كند
به دروغ تهمت عضويت در سازمانى به او بسته.
گاهى يك عكس
يك لبخند
نگاره اى هنرى ست
كه تورا به تماشاى برنج زاران شمال و دامنه هاى سرسبز قافلانكوه مى خواند
به بى قرارى مادرى در اتاق ملاقات
براى ديدن فرزندش
گاهى آن جمله صدايى است كه در زندان و محيط هاى كار و زحمت فرياد مى شود:
لبخند را نكشيد!
برنجزاران شمال
و دامنه هاى قافلانكوه را به خون نيالاييد!
شريفه محمدى را اعدام نكنيد!
حكومت مرگ براى طناب دار
دنبال يك گردن مى گَردد.
١٨ اوت ٢٠٢٥
شريفه محمدى در آذر ١٢٠٢ توسط نيروهاى امنيتى بازداشت شد. او ماهها در بازداشتگاه هاى مختلف تحت فشار, آزار و شكنجه قرار كرفت. در تيرماه ۱۴۰۳، شعبه اول دادگاه انقلاب رشت اورا به اتهام «بغى» به اعدام محكوم كرد. در مهر همان سال، ديوان عالى كشور اين حكم را نقض كرد، اما در ٢٢ بهمن ١٤٠٣ شعبه دوم دادگاه انقلاب رشت دوباره او را به اعدام محكوم كرد. انتساب اتهام بغى به اين فعال كارگری و اجتماعى وصدور حكم اعدام عليه او در حالى است كه هیچ یک از فعاليت هاى او، چه در گذشته و چه در سال منتهى به بازداشت، مشمول تعريف قانونى
«بغى» نبوده است.
